شب تاب

شب تاب

شبپره های مخفی ذهن,بالهای استواردر می آورند و در آسمان غروب پر می کشند و میروند

اسایش گاه جوزامیان (دکتر آرام فر)

 یک لحظه دلت می خواهد پا به فرار بگذاری و از این همه رنگ خاکستری غم گرفته فرار کنی ولی حسی تو را وا می دارد که گام بعدی را هم برداری

 در دیگری باز میشود و بلافاصله پشت سرت بسته می شود

 موجی از هوای گرم و ساکن داخل به صورتت برخورد می کند

 هیچ نوری نسیت

 تاریکی مطلق

 شقیقه هایت تند تند می زند

اینجا مثل قبر تاریک تاریک است

 از راهروهای طویل عبور می کنی

 مام درهای کوچک بسته است

 اما دری نیمه باز...

آرام به آن در نزدیک می شوی

سعی می کنی آرامش وسکوت و سکون آنجا را به هم نریزی

 وارد اتاق می شوی

 یک پنجره گرد کوچک که تنها تامین کننده نور داخل است جلب توجه می کند و نور خورشید با کمرویی تمام اجازه یافته فقط بر قسمتی از اتاق بتابد

 جسم تکیده و مچاله شده ای را توی نور ضعیف اتاق مشاهده می کنی

  درباره زن یا مرد بودن این موجود شک داری

 تمام بدن، دستها، پاها وصورت او به طور نفرت انگیزی خورده شده

 دیگر نمی توانی تحمل کنی ، ولی او چه می کند ؟ بیشتر دقت میکنی یکی از چشم ها هنوز سالم است و حالت طبیعی اش را حفظ کرده

 تنها جائی از بدنش را که جزام به آن حمله ور نشده است

 و زن مشغول سرمه کشیدن به آن چشمش است ...

 وقتی بیرون می آیی تنها به یک جمله فکر می کنی : میان آن همه مرگ و نیستی، زشتی و تباهی ، باز انسانی هست که به آینده چشم دوخته وآن را زیبا می بیند واین یعنی امید

 دکتر آرام فر


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

دنیایم را میدهم برای لبخندت, هراسی نیست. شاد که باشی دوباره دنیا از ان من است...


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , fireflies.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM